سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

ماهی همه شبها کنار حباب کوچک شیشه ای که روی تنگش شناور است آرام میگیرد .

یک شب که از نزدیک نگاهش کردم دیدم خودش را درون حباب کوچک می بیند .

دلم برای تنهایی اش سوخت ...

 

پ.ن : آدم گاهی وقتها همدردهای عجیب و غریبی پیدا میکند !

پ.ن ": یک آینه ی بزرگ همراه ...

 


نوشته شده در  دوشنبه 91/7/17ساعت  6:26 عصر  توسط صوفی 
  برای دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آرزو
آمدنم بهر چه بود ؟!
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
حتی بیشتر از خود آرزو
من واقعی
سخت
اسم اعظم
[عناوین آرشیوشده]